هوای تو

ساخت وبلاگ
گفتند راه افتاده در این کوی و آن برزن می‌گوید آن سرسخت افتاده به دام من! هر طور رسوایم کنی انکار خواهم کرد آیا شما را بنده جایی دیده‌ام اصلاً؟ وقتی که دیدی تشنه‌ام اما ابا دارم با من شدی ظالم‌تر از شمر بن ذی‌الجوشن آب خوشی هم از گلو پایین نخواهد رفت معشوقِ آدم وای اگر روزی شود دشمن آنان که فهمیدند پای یک نفر ماندم رفتارشان با من شده مانند یک کودن گفتند دختر غم مخور! این هم نشد آن هست! اینها نمی‌فهمند فرق مرد را با زن دیگر تو را هرگز ندیدم تشنه‌ات ماندم مُردم ولی شکر خدا پاک است این دامن گفتند راه افتاده‌ای در کوچه‌های شهر بیهوده می‌گردی به دنبال کسی چون من انسیه سادات هاشمی   برچسب‌ها: اشعار متفرقه هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 176 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 22:19

  عاقبت فاصله افتاد میان من و تو اینچنین ریخت به هم روح و روان من و تو   موعد دلخوری از عمرِ هدر رفته رسید صف کشیدند دقایق به زیان من و تو   قهوه خوردیم مگر فال جدیدی بزنیم قهوه شد تلخ تر از تلخی جان من و تو   دیگری آمد و بین من و تو جای گرفت تا فراموش شود نام و نشان من و تو   فکر ما بود بسازیم جهانی با هم گر چه پاشید و فرو ریخت جهان من و تو   آرزو نوری برچسب‌ها: اشعار متفرقه هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 177 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 22:19

  پس خدا دلتنگی اش گل کرد ، آدم آفرید مثل من بسیار اما مثل تو کم آفرید   دست کم از من هزاران شاعر چشمان تو دست بالا از تو یک تن در دو عالم آفرید    ریخت در پیمانه ام روز ازل از هرچه داشت دید مقداری سرش خالیست ، پس غم آفرید   زشت و زیبا ، تلخ و شیرین ، تار و روشن ، خوب و بد خواست ما سرگرم هم باشیم درهم آفرید   من بد و زشتم تو اما خوب و زیبا، بازشکر لااقل ما را برای هم نه با هم آفرید   در هوای عشق من را خلق کرد اما تو را دید من هم عاشقی را دوست دارم آفرید برچسب‌ها: محمدحسين ملكيان هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 185 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 23:02

  تازه تازه دلربا تر میشویکم کمک شیرین اداتر میشوی    پیشتر بیگانه بودی با دلم  نرم نرمک آشنا تر میشوی   ساده بودی چون دل یک رنگ من رنگ رنگ و با صفا تر میشوی    حجب در ناز نگاهت خفته بود  شوخ چشما بی حیاتر میشوی   نکته میریزد لب رنگین تو هر چه داناتر بلاتر میشوی    هر چه افزون میکنم با تو وفا  نازنینا بی وفاتر میشوی   سرکشی با من مکن رام توام مهربان شو دلرباتر میشوی    نیست مقبولت سخنهای صبا  دم به دم  بی اعتنا تر میشوی برچسب‌ها: اشعار متفرقه هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 187 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 23:02

نوروز شد، غلتید روی سفره‌ام سیبت
عیدی بده ‌ای برکت یک سال در جیبت!

تو: نسخه‌ای کمیاب با خطّ خود حافظ
کردند با خورشید صبح عید، تذهیبت

خورشید فروردین نه! مستِ استکانی از
جوشانده‌ی بابونه، لیمو، سنبل الطیبت

کج کرده بودی راه و بی یک بوسه می‌رفتی
لب هـــای لجبــازم ولــی کردند ترغیبت...

روز ازل یک آن ملائک ذوقشان گل کرد
کــردند با شــهد و گلاب ناب ترکیبت

گفتی :" بیا و کفترک! بر بام من بنشین"
پرواز را برد از سرم آن کاف ِ تحبیبت


برچسب‌ها: آرش شفاعی هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 189 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 22:33

  باران و چتـــر و شال و شنل بود و ما دو تا… جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…   وقتـــی نگاه من بــه تو افتاد، سرنوشت تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…   روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا   افتــاد روی میـــز ورق‌هــــای سرنوشت فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا   کم‌کم زمانه داشت به هــم می‌رساندمان در کوچه ساز و تنبک و کِل بود و ما دو تا…   تا آفتاب زد همـــه جـــا تــــار شد برام دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،   از خواب می‌پریم کـه این ماجرا فقط یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا   برچسب‌ها: نجمه زارع هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 164 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 4:35

  دوباره چای ،غزل،غصه،میخوری چیزی؟به طعنه نیست نه حتی تمسخری،چیزی بنوش نوش دلت شعر خیس چشمم وبازبریز زهر، یکی جام سرپُری ،چیزیچه بیهوا شدم آماج تیر چشمانتهمیشه قبل ملامت ،تذکّری ،چیزیدوباره شیشه ى بغض مرا غروردلتمجاب کرد ،به سنگی به آجری چیزی برای تنگ بلوری که بد ترک خورده نیاز نیست شکستن ،"تلنگری" چیزیچقدرحرف به چشمت رسید و نشنیدمبرای دلخوشی من تظاهری ،چیزی گذشته ام زجنون بسکه خواندی ام مجنونکم است جان من القاب درخوری،چیزیحراج کرده دلم عشق را بیا برداربجاش کینه بیاور، تنفری، چیزیبیا تمام کن اصلاً ببر تمام مرانیاز نیست سپاسی ،تشکری ،چیزیدوباره چای که یخ کرده پا به پای غزل دوباره غصه دوباره ،نمیخوری چیزی؟  برچسب‌ها: اشعار متفرقه هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 213 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 4:35

 

هرچند او را زحمت بسیار خواهد داد
پیچک به لطف تکیه گاهش،بار خواهد داد

با استکانی آمدم،افسوس سهمم را
باران الطافت همین مقدار خواهد داد

من دوستت دارم... ولی این راز را هرگز
با تو نگفتم،چون تو را آزار خواهد داد

از جنگل گیسوت خواهم رفت....فصل "کوچ"_
_تاوان دل بستن به آن را " سار" خواهد داد

آخر همین بغضی که در بین گلو مانده،
در کنج تنهایی به دستم کار خواهد داد

سید ایمان زعفرانچی


برچسب‌ها: اشعار متفرقه هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 161 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 9:30

سبزه ها را گره زدم به غمت غمِ از صبر، بیشتر شده ام سالِ تحویلِ زندگیت به هیچ سیزده های در به در شده ام سفره ای از سکوت می چینم خسته از انتظار و دوری ها سالهایی که آتشم زده اند وسط چهارشنبه سوری ها بچه بودم... و غیر عید و عشق بچه ها از جهان چه داشته اند؟! در گوشم فرشته ها گفتند لای قرآن "تو" را گذاشته اند! خواستی مثل ابرها باشی خواستم مثل رود برگردی سیزده روز تا تو برگشتم سیزده روز گریه ام کردی ماه من بود و عشق دیوانه! تا که یکدفعه آفتاب آمد ماهی قرمزی که قلبم بود مرد و آرام روی آب آمد پشت اشک و چراغ قرمز ها ایستادم! دوباره مرد شدم سبزه ای توی جوی آب افتاد سبز ماندم اگر چه زرد شدم " و ان یکاد "ی که خواندم و خواندی وسط قصه ی درازی ها!!! باختم مثل بچه ای مغرورتوی جدی ترین بازی ها! سبزه ها را گره زدم اما با کدام آرزو؟ کدام دلیل؟ مثل من ذره ذره می میرند همه ی سال های بی تحویل! برچسب‌ها: سیدمهدی موسوی هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 9:30

  نشسته ای و نگاه تو خیره بر ماه است همیشه دلخوری ات با سکوت همراه است   خدا کند که نبینم هوای تو ابریست ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است   همیشه دل نگران تو بوده ام، کم نیست همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است...   بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش که شرط ِ بردن بازی ، سلامت شاه است   نمی رسد کسی اصلاً به قله ی عشقت گناه پای دلم نیست! راه، بیراه است   به کوه ِ رفته به بادم ، نسیم تو فهماند، که کاه هرچه که باشد همیشه یک کاه است   ببند پای دلم را به عشق خود ، این دل شبیه حضرت چشم تو نیست!گمراه است   به بغض چشم تو این شعر ، اقتدا کرده ست که طاعت شب و روزش اقامه ی آه است   قصیده هرچه کند عشق را نمی فهمد عجیب نیست که چشمان تو غزلخواه است   تو هستی و همه ی درد شعر من این جاست؛ که با وجود تو بغضم شکسته ی چاه است برچسب‌ها: رؤیا باقری هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 232 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻗﻠﺐ ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺸﺖ ﮔﺮﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺵ ﺍﺳﺖ ... ﻣﺸﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ... ﻭ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ... ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺎﻧﻢ ﻭ ﺩﻭﺭﺗﺎﺩﻭﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ... ﭼﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﻧَﺤﯿﻒ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﻠﺒﻢ ! ﺩﺭ ﻋﺠﺒﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﺤﯿﻒ ! ﮐﻪ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻡ ﺁﻭﺭﺩﻩ ! ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ... ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻭﺯﻡ ! وقتی ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ... ﭼﻨﮓ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻪ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﺲ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ... ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ... ﻣﻮﺝ ﻣﻮﺝ ﺍﺷﮏ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﺪ ﺳﺮﺍﻍ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ... ﺩﺭ ﻋﺠﺒﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﺤﯿﻒ.... برچسب‌ها: احمد شاملو هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 183 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  موهام روی شانه طوفــان غم رهاست  امشب شب عروسی من یا شب عزاست   دارند از مقابل چشمــان عاشقت با زور می برند مرا روبه راه راست   دارم عروس می شوم این آخرین شب است این انتهـــای قصه ی تلـــخ من و شماست   حتی طنین زلزله ، ویــران نمی کند دیوارهای فاصله ای را که بین ماست   من بی گمان ، کنـــار تو خوشبخت می شدم اما نشد ... نشد که من و تو ... خدا نخواست ...   آن سیب کال ترش که بر روی شاخه بود این روزها رسیده ترین میــوه خداست   اما به جای باغ تـــو در ظرف میــــوه است اما به جای دست تو در سرد خانه هاست   آیینه شمعدان و لباس ِ سفید و ... آه این پیرزن چقدر به چشمانم آشناست   روی سرش هنوز همان چادر کشی است دمپائی ش هنـــوز همانطور تا به تاست   کل می کشند یا؟... نه ! به شیون نشسته اند امشب شب عروسی من یا شب عزاست   حالا چرا عزیز دلم بغض کرده ای ؟ این تازه روز اول و آغاز ماجراست ! برچسب‌ها: پانته آ صفایی هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 255 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  چراغا مرده و تاریکه خونه همه خوابن منم چشمامو بستم همه خوابن منم باید بخوابم منم باید...ولی بیدار نشستم   ببین کم خوابی شبهای بی بی جلو بی خوابی من ، هیچه هیچه بهت فک میکنم قلبم میلرزه نفس تا میکشم عطرت می پیچه   غذا از اشک چشمام شووره هرشب همش بازیچه ی دلتنگیامم دیگه لبخندامم شیرین نمیشه بدون شب بخیرت، تلخه کامم    خودت میدونی که باید تموم شه! میدونم....من خودم اینجوری گفتم ولی تا چشمامو رو هم میذارم دوباره یاد اون روزا میفتم   همون روزا که دستامو گرفتی که من گم بودم و پیدااام کردی همون وختا که هرجایی میرفتی میدونستم دوباره برمیگردی   برا تو از خودم اسطوره ساختم گذاشتم فک کنی مث یه کوهم ولی دستای حسرت رو گلومه یه خنجر رفته انگاری تو روحم   میگن بد دردیه درد جدایی که هرچی بگذره ، بدتر میشه جاش شاید من اشتباه کردم، شنیدم یه وختا تا ابد میمونه زخماش!   د بسه لعنتی باید بخوابم دیگه تاریکی شب داره میره نوشتم :"من هنوز عاشق..."خدایا یکی گوشیمو از دستم بگیره... برچسب‌ها: نفیسه سادات موسوی هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 230 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  پُرِ زخمــــم و غــــم قهــــرِ تو مــاننـــد نمــک به گمــــانم که بمیــــرم، تـو بگــویی بـه درک   به هــــوای تو دلــــم یکســــره، آرام و یــواش می کشــد از ســــر دیــوار حیــــاط تـو سـرک   مدتی هـست که فهمیــده ام آن خنــده ی تو در خودش داشــته مجمــوعه ای از دوز و کَلک   تا کـه من دق کنــم از غصــه، برایش هـــر روز می کشی سرمه و سرخاب و سفیداب و زَرک   رنـگ و رویـــم شــده از تندی اخــــلاق تـو زرد شــده ام لاغــر و پــژمرده، لبــم خــورده تـَـرک   دوستـی گفت: «گمــانم که به این حالـت تند عاشقــی را زده در خــانه ی قلـب تو محــک»   «دوستــت دارم»و با گفتــن آن صـــــدهـا بــار داده ام دست دل سنــگ و سیــــاه تو گَـــزک   گفتـه بودی که شـکایت نکنم...چشم! دعــــا: حافظــت دســت خـــدا باشـــــد و اَللهُ مَعـَـــک     برچسب‌ها: جواد مزنگی هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 229 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  امروز پشت پنجره گلدان گذاشتم از غصه سر به نرده ی ایوان گذاشتم   دست و دلم به شعر نمی رفت مدتی عکس تو را کنار قلمدان گذاشتم   شعر آمد و تو آمدی و خط به خط به خط... اسم تو را نوشتم و باران گذاشتم...   با طعم قهوه ای که نخوردم کنار تو بر ذهن میز خسته دو فنجان گذاشتم   عطر تو را برای غم روزهای عید شال تو را برای زمستان گذاشتم   از گریه خیس و خالی ام امشب که نیستی چتر تو را کنار خیابان گذاشتم   عشقت مرا به حاشیه رانده ست از خودم اینگونه شد که سر به بیابان گذاشتم...! برچسب‌ها: اصغر معاذی هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 194 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  خوب است بعد از این به دلت اقتدا کنی حیف است اگر به بوسه فقط اکتفا کنی   از من نترس کفتر جلدم نمی روم ترس من از شماست مبادا خطا کنی   مدیون قلب عاشق من تا قیامتی جز من اگر به عشق کسی اعتنا کنی   چیزی شبیه حالت اسم تو در من است در کوه اگر که نام خودت راصدا کنی   از شوق دیدن تو رسیده ست جان به لب از دست میروم نکند پا به پا کنی برچسب‌ها: مرتضی قلی زاده بابک هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 176 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  عشق چیزی ست که می خواهم و مجبوری نیست چاره ی رفتنت از خاطر من دوری نیست   فکر سود و ضررش نیستم از روز نخستواقعا عاشقم و خواستنم صوری نیست   نیش فولادی خنجر زدم آزاد نشد چاره ی این دل دیوانه ی من کوری نیست   ناز تو می خرم و قلب مرا می شکنی ناز کردن که عزیز دلم اینجوری نیست   در دلت جای خوشی یافته ام خوشحالم من نمیخواهم از اینجا بروم زوری نیست برچسب‌ها: مرتضی قلی زاده بابک هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 230 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  گر چه در عشق تو چندیست مردد هستم باز بین همه عشاق سر آمد هستم   تو به دنبال رسیدن به نباید هایی من به فکر شدن هر چه که باید هستم   گفته ای خوبی و من بد شده ام حرفی نیست خوب من باش و حلالم کن اگر بد هستم   با همه خوب و بدم باز قبولم داری یا که از چشم تو افتاده ام و رد هستم   دل بریدن زنگاه تو محال است محال گر چه در عشق تو چندیست مردد هستم برچسب‌ها: مرتضی قلی زاده بابک هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 169 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  اگر احساس میگنجید در شعربجز خاکستر از دفتر نمیماند و اگر الهام میجوشید با حرف، زبان با ناتوانی در نمیماند!   شبی همراه این اندوه جانکاه، مرا با شوخ چشمی گفت و گو بود... نه چون من های و هوی شاعری داشت! ولی شعر مجسم چشم او بود!...   به هر لبخند یک "حافظ" غزل داشت به هر گفتار یک "سعدی" سخن بود من از آن شب خموشی پیشه کردم، که شعر او خدای شعر من بود!... برچسب‌ها: فریدون مشیری هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 170 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:54

  بیا بنشین که با تو کار دارم  گله از جور تو ، بسیار دارم    و من با این دل غافل ز دنیا  برای رفتنم ، اصرار دارم    اسماعیل جلیلی « غافل » هوای تو...
ما را در سایت هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9havayeto9586d بازدید : 186 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 19:11